محل تبلیغات شما



ساعت 5:00صبح روز چهارشنبه 15 آبان 1398 به اتفاق گروه کوهنوردان ايران زمين با يک دستگاه اتوبوس از ميدان بهمن تهران به سمت بوشهر به راه افتاديم. حدود ساعت 20 شب به شهر اهرم رسيديم. ساعت 21به روستاي گشي رسيده و آماده شروع پيمايش شديم. نهايتا ساعت22 شب همان روز پيمايش از مبدا در روستاي گشي به ارتفاع 350متر از سطح دريا آغاز شد و بعد از طي مسيري و حدود يک ساعت عبور از ميان نخلستان ها و کنار رودخانه اي خشک از آخرين لوله آب مقداري آب برداشتيم. ارتفاع آخرين محل براي برداشتن آب 425 متر بود. مسير داخل تنگه را ادامه داديم تا به دامنه کوه رسيديم و شيب مسير آغاز شد. مسيري ريزشي که پيمايش در شب بر خطر ناشي از سقوط سنگ از بالا به سمت همنوردان را افزايش داده بود. شيب نسبتا تندي بود و بعد از حدود سه ساعت و نيم پيمايش به مکاني صخره اي به نام سايه خوش رسيدم که برخي دوستان به آن خان پنجم مي گفتند. باتوجه به خستگي مسافرت با اتوبوس ساعتي را در سايه خوش استراحت شبانه داشتيم و کمي چشم روي هم گذاشته خوابيديم. برخي دوستان آتش کوچکي روشن کرده و سوز استخواني آن موقع شب منطقه را با آتش گرم جبران کردند.

ساعت حدود 3بامداد با بيدارباش سرپرست همه از خواب برخاسته و مسير را ادامه داديم. شيب کوه بده بستان خودش را داشت و پستي و بلندي ها بارها تکرار شد اما مسير تمام نمي شد. حدود ساعت 6:30 صبح و همزمان با طلوع زيباي خورشيد بر فراز قله بيرمي به ارتفاع 1960 متر بوديم. براي رسيدن به قله 1600متر ارتفاع را بالا آمده بوديم. ساعت 7:10صبح پس از عکاسي و صرف کمي تنقلات فرود را از همان مسير رفت آغاز کرديم. 

در مسير کوهپيمايي پوشش گياهي متنوع و خاصي را شاهد بوديم. همچنين در ارتفاع بالا نشانه هايي از فسيلهاي چند ميليون ساله را مي ديديم. خورشيد بالا و بالاتر مي آمد و هوا گرم و گرمتر مي شد. براي صرف صبحانه در ساعت 10صبح به سايه خوش رسيديم و صبحانه صرف شد و مجددا ادامه مسير تا ساعت 13 به ابتداي نخلستانهاي روستا رسيديم و در حوضچه آب رودخانه تني به آب زده تا مقداري از تب گرم آن روز کم کنيم. نهايتا هم با همه اعضاي گروه راس ساعت 14:00 به روستا و اتوبوس رسيديم و اين برنامه نيز پايان يافت.

نکات اين برنامه:

برنامه صعود قله بيرمي به علت مسافت طولاني شهرهاي مرکزي ايران تا مبدا صعود بهتر است به همراه گروه و حتما با راهنماي محلي انجام گردد.

مشکل آب آشاميدني اساسي ترين مشکلي است که محتمل است با ان روبرو شويد به علت هواي گرم و نبود چشمه آب و جويبار در مسير، ضروري است حتما پيش از عزيمت به محل استارت پيمايش آب به ميزان کافي و اضافه برداريد. 

اختلاف دما و گرماي هوا در کوه بيرمي فراتر از انتظار بوده و فصل مناسب صعود اين قله فصلهاي سرد سال توصيه مي شود.

کوه بيرمي فاقد پناهگاه يا جانپناه مي باشد، در برخي نقاط ميتوان چادر نصب کرد ليکن با توجه به شيب مسير کوله کشي سنگين توان را تحليل مي دهد. 

از همه کوهنوردان استدعا دارم زباله اقلامي که با خود به کوه مي برند پايين بياورند و محيط کوهستان را آلوده نکنند، برخي افراد که رد کوه سيگار مي کشند هم بايد متوجه باشند که سيگاري که شما رغبت به بازگرداندن آن نداري را شخص ديگري به مراتب تمايلي براي حمل ندارد. خواهش مي کنم زباله هايت را پايين بياور دلاور.


به شهر ايلام رفتيم و از ايلام به سمت شهر ملکشاهي ادامه مسير داديم، از ملکشاهي نيز حدود 15 کيلومتري به سمت روستاي چشمه پهن رفتيم و يک کيلومتر مانده به روستا روبروي مرغداري ابتداي مسير کوهپيمايي کان صيفي است. ماشين را روبروي مرغداري پارک کرديم و عصر روز يکشنبه قصد صعود داشتيم که تا ارتفاع 1700 بالارفتيم و به خاطر خراب شدن هوا برنامه کنسل شد و به پايين بازگشتيم.

ساعت 8: روز دوشنبه 22 مهر 1398 از جلوي مرغداري نزديک روستاي چشمه پهن به ارتفاع 1350 متر پيمايش را آغاز کردم. از بالاي دره به سمت يال تراورس کردم و از مسير پاکوب پس از يک ساعت پيمايش بر روي يال کوه قرار گرفتم. ارتفاع ابتداي يال 1710متر بود. مسيري با شيب متوسط را ادامه دادم و در بين راه گاهي سنگهاي فسيلي مي ديدم. ساعت 10:20 به گرده اي سنگي بر روي يال رسيدم که انتهاي آن صخره اي با ارتفاع حدود 15 متر قرار داشت و از کناره شرقي صخره مسيري کوتاهتر و سنگچين شده پيدا کرده با دست به سنگ و نهايت احتياط پايين رفتم و مجددا بر روي يال اما با شيب تندتري روبرو بودم. پس از عبور از مسير پاکوبي که برخي نقاط با سنگهاي ريزشي پوشيده شده بود ساعت 11:30 بر فراز قله کان صيفي بودم.

ارتفاع قله 2808متر بود اما تابلوي قله عدد بالاي سه هزار متر را نشان مي داد. کمتر از 20 دقيقه براي استراحت و لذت بردن از مناظر اطراف و عکاسي کافي بود. پس از آن فرود را آغاز کردم. ساعت 12:55 مجددا به دست به سنگ رسيده و از همان مسير اينبار راحت تر صعود کردم و پس از آن دوباره در مسير قرار گرفته و تا پايين يال رفتم. به زين اسبي که رسيدم و ارتفاع حدود 1700 متر بود به غرب متمايل شدم و مسير صعود را اينبار فرود مي رفتم. در بالاي دره لوله هاي آب مرغداري را ديدم که احتمالا به تنها چشمه آن منطقه متصل بود اما از مسير کوهنوردي دور است. ساعت 14:45 عصر هم با رسيدن به مرغداري و محل پارک ماشين برنامه به پايان رسيد.

نکات برنامه: 

ارتفاع مرغداري و محل آغاز پيمايش 1350متر، ارتفاع محل تغيير مسير بر روي يال 1710متر و ارتفاع قله 2808 متر بود. 

کوه کان صيفي از کوهستان کبيرکوه بلندترين قله استان ايلام است. فاقد هرگونه پناهگاه و تابلوي راهنما است.

در مسير کوهپيمايي چشمه آبي وجود ندارد و حتما با توجه به آب هواي منطقه بايد آب به ميزان مورد نياز از قبل همراه داشته باشيد.

عبور از دست به سنگ مسير نيازمند حوصله و دقت در انتخاب مسير صحيح و احتياط در فرود و صعود است و توصيه مي شود  حمايت هاي لازم در اين مرحله توسط همنوردان انجام گيرد.

همراه داشتن دستگاه جي پي اس يا ترک مسير در موبايل براي تشخيص مسير مفيد و برخي مواقع ضروري است.


صبح روز پنجشنبه چهار مهر۱۳۹۸ساعت 5صبح از شهر خمين به سمت فريدونشهر اصفهان به راه افتاديم، از شهرهاي گلپايگان، خوانسار، دامنه، برف انبار و فريدونشهر گذشتيم و به روستاي سرداب پايين و سرداب بالا رسيديم. قبل از سرداب بالا يک معدن وجود دارد که جاده روبروي آن در جهت غرب ما را به سمت کوهپايه شاهان برد. از سنگفرش کف رودخانه که کمي ناهموار بود عبور کرديم و در مسير جاده عشايري که حالا کوچ کرده بودند و خبري از ايشان نبود مسير را ادامه داديم تا به يک تک درخت و خانه اي در کنار آن رسيديم. ماشين را پارک کرديم و از کنار اين پناهگاه که سرويس بهداشتي و آب داشت راس ساعت 7:55 صبح پيمايش را از ارتفاع 2780متري آغاز کرديم.

ساعتي را در پاکوبي مشخص و با شيب ملايم به پيش رفتيم تا به دهانه دو تنگه رسيديم. پاکوب ما را به تنگه دوم که تنگه عرب نام دارد رساند. وارد تنگه شديم و شيب به تدريج افزايش يافت. ساعت 09:10 صبح در کنار گودالي موسوم به چاه برفي در ارتفاع 3170متر استراحت کرديم و صبحانه خورديم. از اينجا به بعد گهگاه دست به سنگ نيز به تندي شيب اضافه مي شد. بعد از دقايقي به محلي رسيديم که شبيه يک ابشار خشک و با يک تکه سنگ بزرگ لاخ شده در ميانه تنگه مشخص است. ترجيح داديم چند متري به عقب بازگشته و از سمت راست تنگه و سنگچين هاي راهنما بالا برويم که کار صحيح همين بود. شيب تندتر شده بود و سنگچين ها راهنماي ما بودند. گاهي دست به سنگ مي شديم و با توجه به اينکه سه نفر بوديم زياد ريزش سنگي وجود نداشت. ساعت 11:30زير قله بوديم اما رخ شرقي قله تخته سنگي عظيم است و براي صعود آن بايد به سمت غرب و شمال غربي تراورس کرد و ارتفاع گرفت تا به قله برسيم. نهايتا با هدايت سنگچين ها و سپس پاکوب و البته جي پي اس موبايل شيب تند زير قله نيز طي شد و راس ساعت 13:00ظهر بر فراز قله شاهان کوه بوديم. همنوردان همسرم و علي سليماني بودند. 

حدود 45 دقيقه بر فراز قله بوديم و عکاسي کرديم و ناهار خورديم و به شاخکهاي ديگر قله سري زديم. خبري از تابلوي نصب شده توسط محمدصدرا کوچه مشکي نبود و با همان تابلوي کوتاه قله عکس گرفتيم. سپس فرود را آغاز کرديم. از مسير آمده بازگشتيم و به علت درد پاي ناشي از تمرين بدنسازي من کمي سرعت تيم را کند کرده بودم ولي خدا رو شکر پيش از غروب آفتاب و راس ساعت :15 به محل پارک ماشين رسيديم. غير از ما فقط يک زوج بوشهري در کوه بودند که ايشان نيز بازگشتند. برنامه با عبور از مسير خاکي و رسيدن به آسفالت روبروي معدن در آخرين دقايق روشنايي آسمان به پايان رسيد.

نکات اين برنامه:

شاهان کوه از شهر اصفهان فاصله زيادي دارد و بايد به فريدونشهر رفت و از آنجا نيز بيش از 20 کيلومتري تا پاي کار فاصله هست.

مسير روستاي سرداب بالا به کلبه و درخت محل آغاز پيمايش همان مسير جاده روبروي معدن است و خاکي و براي عبور عشاير با نيسان و ماشين هاي دو ديفرانسيل است اما با سواري در فصول گرم امکان عبور هست مشروط بر احتياط و حوصله براي عبور به خصوص در سنگفرش رودخانه مسير.

ارتفاع کلبه و درخت 2780متر، ارتفاع چاه برفي 3170 متر، ارتفاع تغيير مسير به يال سمت راست تنگه 3380متر، ارتفاع قله شاهان نيز 4040متر است.

آب در اين فصل صرفا در کنار کلبه(پناهگاه) ابتداي مسير وجود دارد که البته قابل شرب بودن آن مورد تاييد نيست و ما صرفا براي شستشو استفاده کرديم. 

در فصول گرم سال منطقه محل اتراق عشاير است که اکنون ديگر در منطقه حضور نداشتند و سنگچين ها و آثار حضورشان خبر از تعداد زياد گله هاي گوسفند در منطقه داشت.

اين منطقه ادامه رشته کوه زردکوه بختياري است و به راحتي قلل کاونچين، هفت تنان و دو زرده و شاه شهيدان رصد مي شوند. در سمت جنوب غربي نيز کوههاي شمال خوزستان از دور ديده مي شوند.

يکي از گونه هاي ارزشمند گياهي يعني لاله واژگون زاگرس در بهار مهمان دشت هاي شاهان کوه است که اميدواريم عشاير و کوهنوردان از حفاظت اين ميراث طبيعت غافل نباشند.


ساعت 5 صبح روز جمعه 22 شهريور 1398 به همراه همنورد مهدي حسين زاده در شهر اقليد از خواب برخواسته و عازم جاده کوه بل شديم، با راهنمايي جي پي اس گوشي به منطقه اي رسيديم که تابلوي قله بل و کارخانه آسفالت شهرداري اقليد نصب بود، مسير از اينجا خاکي شد و البته در قسمتهايي از بستر شني رودخانه خشک عبور کرديم. به علت وجود راههاي فرعي بهتر است از جي پي اس موبايل براي پدا کردن مسير استفاده شود. پس از نيم ساعت رانندگي در جاده خاکي که از کنار منطقه سنگنوردي زانوگاه مي گذشت به ابتداي يک دره و محل پارک چند خودرو رسيديم. ارتفاع 2713متر بود و ساعت 5:55 صبح پيمايش آغاز شد.

از پاکوب مشخص و سمت راست دره و با سرعت تند پيمايش کرديم. ساعت 6:27 صبح به يک چشمه رسيديم که شيب مسير از اين چشمه به بعد کمي تندتر مي شد. بدون ورود به بيراهه پاکوب را ادامه داديم تا پرچم پناهگاه رويت شد و به سوي پرچم رفتيم. ساعت 7:20 صبح با بدنهايي گرم به پناهگاه رسيديم. با توجه به وضعيت خواب بودن کوهنوردان و سوز سردي که وجود داشت بدون توقف طولاني سريعا مسير قله را در پيش گرفتيم. پس از عبور از دو برجستگي سنگي شبيه قله در جهت شمال شرقي و دست به سنگ اندک و در مسيري مشخص راس ساعت 8:15 به قله بل رسيديم. (زمان صعود دو ساعت و بيست دقيقه بود)

باد قله سرد بود و پس از عکاسي بر روي قله 8:30 صبح فرود را آغاز کرديم و 45 دقيقه بعد به پناهگاه رسيديم. در پناهگاه هم 45 دقيقه صبحانه خورديم و با کوهنوردان ديگر گپ زديم و ساعت 10 صبح به سمت مبدا به راه افتاديم. 10:45 مجددا به چشمه رسيديم و 11:20قبل از ظهر در کنار ماشين بوديم.

نکات اين برنامه: 

قله بل بلندترين قله استان فارس در حدود 20 کيلومتري شهر اقليد قرار دارد. اقليد از شهرهاي کوهستاني فارس بوده و آب و هواي کوه بل معمولا سرد و خشک است و اغلب به خاطر شرايط جوي باد سرد وجود دارد.

جبهه شمالي کوه بل از مسير لردهمن به دره لاي اشکفت ميرسه که مسير صعود تا پناهگاه است. در زير قله بل دره اي با شيب بسيار تند وجود داره به نام دره زمستانه که خطرناک است.

ارتفاع پاي کار 2713 متر، ارتفاع چشمه وسط دره 3060متر و ارتفاع پناهگاه حدود ۳۵۵۰متر و ارتفاع قله 3957 متر(تابلو 4050متر) است.

آب در چشمه وسط دره و کنار پناهگاه وجود دارد. پناهگاه سنگي و سيماني است و ظرفيت حدود 15نفر دارد.

 


ساعت 15:30روز 19 شهريور پس از طي حدود 100 کيلومتر بعد از شهر کرمان وارد شهر راين شديم، مختصري در شهر گشت زديم و براي غروب به آبشار راين که 15 کيلومتري شهر راين و در نزديکي روستاي ظهرود است رفتيم و شب استراحت کرديم. ساعت 4صبح چهارشنبه 20شهريور1398 از خواب برخواستيم و ساعت 4:30 از ارتفاع 2800متري محوطه آبشار پيمايش را آغاز کرديم. ابتدا مسير معمول و سنگفرش آبشار را رفتيم و بعد از بررسي مسير مقداري بازگشتيم و از روبروي سرويس بهاشتي نزديک آبشار و پشت درختان پاکوبهايي نامنظم و با شيب کمي تند ما را به روبروي آبشار هدايت کرد. براي گذر از دره آبشار تا دشت بالا کمي دست به سنگ سبک داشتيم. سپس وارد دشتي شديم که از ميان آن رودي کوچک جاري بود و پاکوب ما را جلو مي برد. هوا در حال روشن شدن بود که به تابلوي مسير پناهگاه رسيديم، عليرغم ديدن فلش تابلو اينجا هم کمي راه را اشتباه رفتيم و برگشتيم و مجددا وارد پاکوب اصلي شديم. نهايتا در ساعت 6:30صبح به پناهگاه هزار به ارتفاع 30متر رسيديم. کمي استراحت کرديم و از لوله آب مجاور پناهگاه آب برداشتيم و ادامه مسير داديم.

بعد از پناهگاه شيب تند شد و پاکوب به صورت مارپيچ تا روي يال ادامه داشت و تابلوي تعيين جهت نيز وجود داشت. حدود ساعت 8 صبح به محلي که با تابلويي زردرنگ دره آويشن معرفي شده بود رسيديم. ارتفاع درج شده روي تابلو 3485متر بود و ارتفاع جي پي اس گوشي ما عدد 3717 متر را نشان مي داد. در مسير صبحانه خورديم و در برخي مقاطع که به دو راهي مي رسيديم پاکوبهاي پررنگ تر را ادامه داديم.ساعت 9 صبح به صخره تاج خروس رسيديم. ارتفاع صخره تاج خروس 3850متر بود پس از گرفتن عکس يادگاري دوباره ادامه مسير داديم. حدود ساعت 10:30صبح به شيب تندي رسيديم که از گذرگاهي سنگي و ريزشي مي گذشت و با حوصله اين مسير را نيز کمي دست به سنگ و با احتياط گذرانديم. ساعت 11 به صخره اي ديگر به نام شترخواب در ارتفاع 4100متر رسيديم و دقايقي بعد نيز از 4300متر ارتفاع گذشتيم و شيب زير قله را بالا رفتيم.

ساعت 11:45ظهر تيم 6نفره ما يعني من و مهدي حسين زاده، محمد چگيني، محسن، مهدي و همسرش نجمه خانم به قله هزار به ارتفاع بيش از 4500متر و حدود 4508متر رسيديم.تا ساعت 12:40 ظهر بر فراز قله استراحت کرديم و تجديد قوا کرديم و عکس گرفتيم. هنگام بازگشت يکي از همنوردان احساس درد در زانو داشت و به همين علت بسيار آرام و به تدريج فرود آمديم. حدود 14:30 مجددا به تاج خروس رسيديم. حدود عصر به پناهگاه هزار و نهايتا در اوايل شب ساعت 20:25 شب به مکان پارک ماشين در ابتداي پارک آبشار راين رسيدم و برنامه پايان يافت.

نکات اين برنامه:

ارتفاع آبشار راين 2800متر، پناهگاه 30 متر و تاج خروس 3850 متر و شترخواب 4100متر و قله 4508متر بود.

در آبشار راين آب آشاميدني در مجاورت سرويسهاي بهداشتي نزديک آبشار وجود دارد. در مجاورت پناهگاه هزار هم لوله کشي آب وجود داشت و آب بود. بالاتر از پناهگاه اثري از آب و چشمه نديديم.

کوه هزار کرمان پاکوبهاي متعددي در مسير آبشار راين دارد. اشتباه در مسيريابي در اين کوه منجر به صرف انرژي فراوان و تحليل عضلاني و اتفاقات ناخواسته بعدي خواهد شد. 

شاخک هاي ديگر کوه هزار از نظر ارتفاع بسيار نزديک به شاخک اصلي داراي تابلو قله هستند ليکن دستيابي به آنها مستم صرف وقت و احتياط و دست به سنگ است.

در ارتفاع بالاي 3800متر در مواقعي با شيب ارزي تند و ريزشي و دره هاي تقريبا عميق جبهه غربي کوه روبرو مي شويم و در جبهه شرقي نيز شيب تند و در مواقعي شن و خاک سست که نيازمند دقت و احتياط است.

صعود قله هزار از جبهه جنوبي و روستاي باب زنگي سريع تر است ليکن مسير نرمال صعود مسير آبشار راين است و به صورت نرمال اين کوه يک و نيم روزه تا دو روزه صعود مي گردد.


ساعت 16عصر روز يکشنبه 17شهريور 1398 به همراه همنورد مهدي حسين زاده به سمت يزد به راه افتاديم، حدود 23شب به شهر تفت رسيديم و استراحت کرديم، صبح دوشنبه ساعت 5صبح از خواب برخواسته و از جاده کمربندي تفت به سمت جاده طزرجان و ده بالا رفتيم، حدود 26 کيلومتر تا ده بالا و سپس شيخ عليشاه ادامه مسير داديم و نهايتا در انتهاي مسير آسفالته کنار رودخانه خشک ماشين را پارک کرديم و ساعت 6:30 صبح از ارتفاع 2500 متري روستا به سمت دره نجيب به راه افتاديم. در ابتدا پاکوب کاملا مشخص و تابلوي راهنمايي نيز وجود دارد. به دهنه دره که مي رسي دوتا پاکوب وجود دارد که پاکوب سمت راست از کنار صخره ها و ديواره اي بلند مي گذرد و پاکوب سمت چپ با شيبي که به تدريج تند مي شود از تپه اي خاکي و سنگي که همين مسير سمت چپ و اگر اشتباه نکنم جنوبي را ادامه داديم. 

حدود ساعت 7:45صبح با گذر از ميان دره به لوله آب در وسط دره رسيديم و بعد از دقايقي با تابلوهاي راهنما به ابتداي دره نجيب رسيديم. شيب دره نجيب تند بود و ارتفاع سريع افزايش مي يافت. در برخي نقاط بايد مراقب ريزش سنگ بود. به بالاي دره نجيب رسيده به سمت جنوب غربي (سمت چپ) تابلوي راهنماي پناهگاه وجود داشت. ديگر شيبي در پيش رو نداشتيم و تا پناهگاه به سرعت رفتيم. ساعت 8:30صبح به پناهگاه شيرکوه که داراي چند ساختمان است رسيديم. يک نفر از کوهنوردان خرم آباد داخل پناهگاه بود که شب قبل صعود کرده بود. پس از صرف صبحانه و استراحت در ساعت 9:05 پناهگاه را به مقصد قله که با دکلي بر روي آن قابل رويت بود ترک کرديم و مسير با شيب کم و متوسط تا قله طي شد. البته پاکوب مشخص است و حالت uشکل به سمت قله بايد رفت که وارد دره و پرتگاه روبروي نشويد.

ساعت 10:10 صبح پس از 3 و نيم ساعت وقت و سه ساعت پيمايش مفيد و سرعتي به قله شيرکوه يزد رسيديم. نماد قرآن باز و تابلوي معرفي قله و دو يادمان کوهنوردان بر سر قله وجود داشت. زيبايي مناظر اطراف از بلندترين نقطه استان يزد وصف ناپذير بود. دقايقي به عکاسي و کنجکاوي روي قله گذشت. کمي هم باد مي وزيد اما هوا سرد نبود.

ساعت 10:40 فرود را آغاز کرديم و يکساعت بعد مجددا به پناهگاه شيرکوه رسيديم. تصميم گرفتيم دو ساعت بخوابيم و استراحت کنيم. ساعت 14:20 ظهر از خواب برخواسته مجددا راه فرود را از دره نجيب ادامه داديم و از همان مسير رفت به روستا بازگشتيم. ساعت 16:20 نيز به محل پارک ماشين رسيديم و برنامه به پايان رسيد.

نکات اين برنامه:

تيم دونفره ما به دليل برنامه هايي که داشتيم سرعتي صعود کرديم و مدت زمان پيمايش در حالت نرمال بيش از زمان يادشده است.

ارتفاع روستا 2500 متر، ارتفاع پناهگاه و چشمه مجاور آن 3500متر و ارتفاع قله شيرکوه 4075 متر بود.

آب آشاميدني پيش از دره نجيب با لوله کشي فراهم است. در مجاورت پناهگاه نيز آب لوله کشي و همچنين سرويس بهداشتي وجود داشت.

مسير نرمال صعود شيرکوه مسير دره نجيب بوده اما مسيرهاي ديگري نيز وجود دارند که فاقد پاکوب کاملا مشخص و نيازمند تجربه بيشتر در اين کوهستان هستند.

پناهگاه، مسير و محيط کوهستان شيرکوه نسبت به کوههاي ديگر ايران تميز بودند و اين زحمات کوهنوردان يزد و همچنين رعايت حال محيط زيست در اين منطقه شايان تقدير است.


از تهران تا روستای خفر شهرستان سمیرم چیزی حدود ۹:۳۰ساعت جاده آسفالته وجود داره که بعد از سمیرم جاده دوطرفه است و پرپیچ و خم.روستای خفر که اقتصاد متکی به باغداری و گردشگری داره مبدا صعود چند قله از قلل مرکزی دنا است، واحدهای شخصی اقامتی، خانه کوهنوردان و باغ مجاور اون محل اسکان کوهنوردان هستند.
‎ساعت ۷:۳۰صبح پنجشنبه از ارتفاع ۲۲۲۶متر خفر و خانه کوهنوردان و از وسط باغهای سیب به سمت دره غربی روستا به راه افتادیم. بعد از عبور از لوله سیاه انتقال آب و تک درخت سپیدار و پایان باغهای سیب به پاکوبی در مجاورت رودخانه رسیدیم و به مسیر ادامه دادیم، سمت راست رودخانه ما را پس از ۲ساعت پیمایش در شیبی که به تدریج تند. می شود به جانپناه رساند.استراحت کردیم و ساعت ۱۰به سمت قله به راه افتادیم. جانپناه در ارتفاع ۳۰۰۰متری بود و در مجاورت آن یک جوی آب، یک لوله بزرگ انتقال آب و یک سرویس بهداشتی کوچک وجود داشت و البته گنجایش محدودی دارد.
‎مسیر جنوب جانپناه را در کنار جوی آب بالا رفتیم،در ارتفاع ۳۱۵۰متر به چشمه آب ترپیازه رسیدیم، آب برداشتیم و بلافاصله وارد یخچال وبرفچال دره شدیم که رفته رفته بر شیب و خطر آن افزوده می شد.‎مدتی بر روی یخچال پیمایش داشتیم و در یک ساعت هم مسیر سمت چپ و شیب تند خاکی وقت ما را هدر داد ولی نهایتا مجدد از همان یخچال بالا رفتیم تا به محلی به نام اصطلاحی فرودگاه رسیدیم، از آنجا یخچال کم رمق شد و نهایتا شیب کمتر و دوباره زیر قله شیب و شن اسکی در پیش ما بود، شباهت ها بین مسیر قله قاشمستان و قله کلونچین زردکوه زیاد است.
‎حدود ساعت ۱۵:۳۵عصر به قله۴۴۱۶متری قاش مستان دنا رسیدیم. مدتی به عکاسی و ریکاوری گذشت و ساعت ۱۶ فرود آغاز شد.‎مسیر یخچال باید قبل غروب و سفت شدن پوسته برف تمام می شد، یخ شکن را به کفش بستیم و شیب را پایین آمدیم، ساعت ۲۰به چشمه رسیدیم و از بابت یخچال خیالمان راحت شد.‎۲۰:۳۰به جانپناه رسیدیم و بعد از خوش و بش با کوهنوردان اهوازی و لطف و پذیرایی که نمودند به سمت خفر رفتیم، نهایتا در تاریکی شب با هدلایت پیمایش داشتیم و ساعت ۲۲:۴۵به روستای خفر رسیدیم و برنامه به پایان رسید.
 


ساعت 19:30 عصر روز پنجشنبه مورخ 7 شهريور 1398 به اتفاق همنورد آقاي علي سليماني به سمت قزوين و منطقه الموت به راه افتاديم، ساعت حدود 21:20 به رجايي دشت رسيده کمي استراحت کرديم و نهايتا حدود 11شب به روستاي گازرخان رسيديم. شب را در محل خانه معلم و در آلاچيق استراحت کرديم و 5 و نيم صبح به سمت روستاي هنيز به راه افتاديم. همنورد حسين قاريان نيز به تيم ملحق شد. پس از طي مسيري حدود 26کيلومتر از گازرخان به روستاي هنيز که مسيري گاه خاکي بود به هنيز رسيديم.

ساعت 7صبح روز جمعه 8شهريور از روستاي هنيز به ارتفاع2226متر به سمت سيالان به راه افتاديم. در ابتداي مسير دقت در انتخاب پاکوب و نقشه خواني از روي نرم افزار و جي پي اس مانع از گم کردن مسير مي گردد. شيب کوتاهي را به سسمت رودخانه رفته و از پل چوبي نيمه شکسته اي عبور کرديم و در پاکوب ادامه مسير داديم. از ميان درختان کاج و در مسيري با خاک نرم شيب يک تپه را بالا رفتيم. بدن گرم شده بود و پشت سرمان هنيز در مه صبحگاهي و نور زيباي خورشيد ديدني شد بود. پس از دوساعتي پيمايش بر سينه اين تپه قله سيالان و رشته کوهي پيرامونش خودنمايي کرد و البته از اينجا ديگر شيب کاهش يافته و مسير تراورس به سمت جانپناه شروع شد. ساعت 10صبح بود که به چشمه آب رسيديم. صبحانه خورده، استراحت کرديم و آب نوشيديم. حدود 20 دقيقه بعد به برفچالي رسيديم که اخرين روزهاي حضورش بود اما هنوز مقداري يخ و برف داشت. از بالاي آن و در پاکوبي ناهموار عبور کرده و به سمت جانپناه رفتيم. ابتدا به گوسفندسراي کوچک اهالي هنيز رسيديم و با عبور از بالاي جويبار  به سمت ديگر دره رفته و پس از دقايقي در ساعت 11:30 به جانپناه مرحوم رهنما قبادي رسيديم. در جانپناه دوستان همنوردمان را ملاقات کرده و ساعت 12 جانپناه را ترک کرده به سمت گردنه و قله به راه افتاديم. ارتفاع جانپناه 3250متر بود.

ساعت 13:15 به ابتداي گردنه رسيديم جايي که چند مسير منشعب مي شود يکي به سمت قله ديگر در غرب و ديگري به سمت دره و کاسه و شمال و البته مسير ما که به سمت شرق پاکوب است و پاکوب بر سينه قله سيالان کاملا مشخص بود. اندکي باد سرد مي وزيد و در پناه صخره اي زير قله کمي استراحت کرديم. ساعت 14 بر فراز خط الراس زيبايي درياي ابر در شمال ديدن داشت. دقايقي بعد در ساعت 14:40 بر فراز قله سيالان با ارتفاع 4200متر بوديم.

ساعتي به استراحت و عکاسي و انتظار نفر آخر تيم گذشت. مناظر خيره کننده اطراف قله وصف ناشدني بود. 15:50 عصر فرود آغاز شد. ساعت 17 به چشمه مابين جانپناه و قله رسيديم در جايي که پاکوب از پيشاني يک شيب تند عبور مي کند و دقت و احتياط مضاعفي به خصوص در هنگام فرودطلب مي کند. به جانپناه رسيده و کمي استراحت کرديم. ساعت نيز جانپناه را به سمت هنيز ترک کرديم. مسير فرود همان مسير صعود بود. در نزديکي هنيز هوا تاريک شد و از هدلامپ استفاده کرديم که واقعا ضروري بود. ساعت 22 شب نيز به هنيز رسيديم و برنامه پايان يافت.

نکات اين برنامه:

از تهران تا هنيز حداقل 5ساعت رانندگي لازم است. مسير جاده الموت پرپيچ و خم و دوطرفه بوده و احتياط ضروري است. به فرعي آتان و هنيز که مي رسي جاده کمي کيفيتش را از دست داده و در نزديکي هنيز خاکي هم مي شود. در هنيز وسعتي براي پاک ماشين نيست و در کنار قبرستان روستا ماشين ها پارک بودند. 

ارتفاع روستاي هنيز 2226 متر بود و ارتفاع جانپناه حدود 3250 متر و ارتفاع قله 4200(تابلو 4175متر) است.

در مسير هنيز به جانپناه چند جويبار و يک چشمه وجود داشت. در مجاورت جانپناه نيز يک چشمه آب و در نيم ساعتي جانپناه به سمت قله يک چشمه آب گوارا قبل از گردنه وجود دارد که در مسير پاکوب مشخص است.

پاکوب سيالان در بخشهايي سنگي و با شيب عرضي تند و باريک مي شود که احتياط لازم دارد.

جانپناه حدود 10تا 15 نفر را در خود جاي مي دهد يک نيم طبقه کوچک هم داخلش وجود داشت. اما پنجره ها شکسته و با گوني مهار شده بود. در بيرون جانپناه براي نصب چادر فضاي مناسبي است. 

در اطراف جانپناه نسبت به کوههاي ديگر کمتر زباله رويت شد. ليکن متاسفانه در نزديکي چشمه آب فضولات انساني بود که منجر به آلوگي خاک و آب مي گردد.

در گردنه باد سرد مي وزيد. بر روي قله هوا نسبتا سرد بود و کمي برف ريز و تگرگ باريد. مسير قله سيالان در روز صعود ما خلوت بود. عده اي نيز پس از صعود قله به سمت عسل محله رفتند که مسيرش از روي گردنه جدا شده و در جبهه شمالي سيالان فرود مي روند.

امکان حمل بار از روستاي هنيز با قاطر تا محل جانپناه وجود دارد.

 


عصر روز شنبه مورخ 26 مردادماه 1398 به همراه تيم 29 نفره باشگاه سلام همنورد حدود ساعت 20:00 به سمت مرز بازرگان به راه افتاديم. ساعت 10صبح روز بعد به گمرک بازرگان رسيديم و پس از پرداخت عوارض خروج از کشور(براي باردوم سفر خارج از کشور 330هزارتومان) ساعت 11:15 از مرز عبور کرديم، پس از عبور همه همنوردان ليدر محلي به نام آدم تيم را به دولموش(ون هاي ترکيه) هدايت کرد و به سمت هتل ارتور در کنار جاده ترانزيتي شهر دوبايزيد رفتيم. ساعتي بعد به همراهي تيم براي صرفناهار به داخل شهر رفتيم و در رستوران اوين ناهار صرف شد. بعد از آن با تعدادي از همسفران به ديدن جاذبه هاي تاريخي دوبايزيد واقع در ارتفاعات شمال شرقي شهر رفتيم از جمله قلعه دوبايزيد، کاخ اسحاق پاشا و آرامگاه احمدخاني. سپس دوباره به مرکز خريد شهر برگشته و مقداري خريد کرديم. شب در هتل جلسه کوچکي داشتيم و هماهنگي ها براي حمل بار کوهنوردان انجام شد و استراحت کرديم.   

صبح روز بعد پس از صرف صبحانه مفصل هتل به سمت کوه آرارات به راه افتاديم. حدود 8 کيلومتر به سمت مرز ايران برگشتيم و وارد يک فرعي شديم و تا چند کيلومتري اسفالت و بعد خاکي را طي کرديم و مجموعا 26 کيلومتر تا پاي کار مسافت طي کرديم. در پايان جاده ماشين رو پياده شديم و بارها را خالي و به قاطرچي که از قبل هماهنگ شده بود تحويل داديم. ساعت 10:30 صبح دوشنبه 28مرداد به سمت بيس کمپ آرارات به راه افتاديم. با قدم آهسته مسيري با شيب بسيار ملايم را طي کرديم و حدود ساعت 14:30 به بيس کمپ رسيديم. چادرها را برقرار و براي شب ماني و استراحت آماده شديم. در اين مکان آب با شلنگ از چشمه هاي بالا منتقل مي شد و براي شستشو و آشاميدن تانکر کوچکي وجود داشت که آب را ذخيره مي کرد. ارتفاع بيس کمپ 3320متر بود. در اطراف اين کمپ سه کمپ کوچک ديگر وجود داشت که گمان کنم هر کدام توسط يک خانواده يا فاميل اداره مي شود که با فاصله در بالا و پايين قرار دارند. 

صبح روز بعد يعني سه شنبه 29 مرداد حوالي ساعت 10صبح چادرها را جمع و بارها را به قاطرچي تحويل داديم و به سمت کمپ 2 آرارات حرکت کرديم. شيب بيس کمپ به کمپ 2 تندتر و قابل ملاحظه بود و مسير سنگلاخي و در برخي مواقع با سنگهاي ريزشي بود. ساعت 14:30 به کمپ 2 رسيديم و مجددا بارها را تحويل گرفته و چادرها را نصب کرديم و براي استراحت آماده شديم. در کمپ دوم که تکه سنگهاي بزرگ و درشتي وجود داشت جا براي چادر نسبت به بيس کمپ کمتر وجود داشت،آب رساني مشابه کمپ قبلي با شلنگ و از چشمه هاي بالا بود و کيفيت آب بهتر اما شب هنگام آب به علت يخ زدن در بالادست در دسترس نبود. تيبم هاي متعددي از آرژانتين، ارمنستان، امريکا و لهستان در بيس کمپ چادر زدند و البته کمي سروصدا هم داشتند. ارتفاع کمپ 2حدود 4140متر بود. به هر ترتيب ساعت 9 شب به خواب رفتيم و مقرر شد ساعت يک نيمه شب از خواب برخواسته و ساعت 2 پيمايش به سمت قله انجام شود.

ساعت 2بامداد (3:30 به وقت ايران)چهارشنبه 30مرداد1398 به سمت قله به راه افتاديم. شيب تند و مسير کمي سنگلاخي بود. سوز سرما آنچنان نبود اما پوشش کافي لازم داشت. ساعت 7:15صبح به  وقت ايران به يخچال زير قله رسيديم. برف يخ زده و سفت در پيش رو بود و کرامپون را به پا کرديم و ادامه مسير داديم. پس از کمتر از يک ساعت پيمايش يخ و برف در ساعت 8:15 صبح به وقت ايران بر فراز قله آرارات به ارتفاع 5137 متر بوديم و کل تيم 29 نفره موفق به صعود قله شدند.حدود يک ساعت برفراز قله به عکس و فيلمبرداري گذشت.

ساعت 9:15صبح فرود آغاز شد. ساعت 12ظهر به کمپ 2 رسيديم. استراحت کرده ناهار خورديم و چادرها را جمع و بارها را به قاطرچي سپرديم. حدود 13:30به سمت بيس کمپ رفتيم و 16:00به بيس کمپ رسيديم. پس از توقف و استراحتي کوتاه مجددا ادامه مسير داده حدود 19:15عصر به مبدا حرکت در ارتفاع 2200متر رسيديم و برنامه به پايان رسيد. با ون ها به هتل محل استقرار در دوبايزيد بازگشتيم.


ساعت 5:20صبح روز پنجشنبه 17 مرداد به قرارگاه کوهنوردي رودبارک در بالادست شهر کلاردشت استان مازندران رفتم. ساعت 6:30 پس از کلي معطلي به خاطر انفرادي بودن، با يک دستگاه پاترول به همراه 4 نفر که يک گروه از تهران بودند به سمت تنگ گلو به راه افتاديم. پس از پيمودن راهي به شدت ناهموار و حدود 20کيلومتر خاکي ساعت 7:456 صبح به تنگ گلو در ارتفاع 3230متر رسيدم. از ماشين پياده شده و بلافاصله پيمايش به سمت حصارچال را آغاز کردم. در ابتداي مسير يک چشمه آب کوچک و سپس يک رودخانه که از برفهاي روي آن عبور کردم وجود داشت. ساعت 8:30 به چشمه آب زير دشت حصارچال رسيدم ارتفاع 3640متر بود.ساعت 8:45 از حصارچال عبور کردم و در ارتفاع 3780متري بودم. از اينجا شيب تندتري در پيش بود در ارتفاع 4000متري صبحانه خوردم. شيب تند و تندتر مي شدو ضربان قلب بين 145تا 165 در نوسان بود. اسم يالي که حالا بالاي اون بودم احتمالا يال مرجيکش است. دو سه جا دست به سنگ کوچک داشتم. حدود ساعت11:58 ظهر به قله علم کوه رسيدم. قله ميزبان مهمانان خارجي بود و من هم 15دقيقه توقف داشتم و استراحت کردم و عکس گرفتم و سپس فرود را آغاز کردم. از پاکوب پايينتر البته کمي جلوتر از شيب تند زير قله پايين رفتم و به ارتفاع زير 4000متري که رسيدم ديگر وارد حصارچال نشده و از پاکوب شمالي به سمت چشمه و تنگ گلو رفتم. ساعت 14:37 به چشمه رسيدم. ناهارخوردم و راه افتادم و نهايتا ساعت 15:30 پس از 7:45ساعت کوهنوردي کم توقف برنامه تمام شد. حدود 4ساعت رفت و سه ساعت برگشت زمان برد. تا ساعت 16 منتظر جور شدن ماشين بودم و نهايتا با لندرور تا ونداربن و رودبارک رفتم و ساعت 17:45 در قرارگاه کوهنوردي رودبارک بودم. هواي خنک کلاردشت و صداي خروش رود سردابرود فضاي دلنشيني در مسير ساخته بود.

نکات اين برنامه:

ساده ترين و عمومي ترين مسير علم کوه مسير حصارچال است. البته اين مسير نيز نيازمند صرف وقت و آمادگي جسماني مناسب است.

در ابتداي مسير در تنگ گلو يک چشمه و در پايين دست دشت حصارچال چند چشمه وجود دارد در بالاتر از اين مسير چشمه اي مشاهده نشد. 

هزينه رفت و برگشت با يک پاترول 450هزار تومان از رودبارک تا تنگ گلو است. يعني هر طرف براي 5 نفر 225 هزارتومان.

در قرارگاه کوهنوردي رودبارک امکان اقامت و استحمام و . وجود دارد. در حصارچال امکاناتي وجود نداشته و صرفا چادرهاي شخصي کوهنوردي مشاهده مي گردد. 

قله علم کوه از حصارچال معمولا يک روز و نيم يا دو روزه  صعود مي گردد.


صبح روز چهارشنبه 28 خرداد 1399 به اتفاق همنوردان علی قاسمی و حمیدرضا شاهمحمدی به سمت ا و روستای کمندان به راه افتادیم. ساعت 6:50صبح ماشین را در مجاورت روستا و محل پارکینگ تونل برفی(کارخانه آب معدنی سراب) پارک کردیم و پیمایش را آغاز کردیم. حدود بیست دقیقه در پاکوبی مشخص ادامه مسیر دادیم تا به ابتدای دوراهی دره های تونل برفی و مسیر کولجنو رسیدیم ، مسیر شرق را به سمت کولجنو ادامه دادیم و از رودخانه گذر کردیم ، به تدریج به شیب مسیر افزوده می شد.ساعت 7:40
صبح روز دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ با همنورد حمیدرضا شاهمحمدی به قصد صعود قله جانستون و خرسنگ به آبنیک رفتیم، ساعت ۷صبح از بالای باغات روستا که بالادست خیابان جانستان است به سمت دشت جانستون به راه افتادیم، مسیر با طراوت و سبز را درپیش داشتیم، ساعت ۸:۰۰به غار بیوک رسیدیم و صبحانه خوردیم استراحت کردیم از یال سمت غرب غار که به خط الراس و سپس قله جانستون منتهی می شود و شیب به مرور تند و تندتر می شود صعود را ادامه دادیم.
صبح روز جمعه ۲۶اردیبهشت۱۳۹۹ به اتفاق گروه کوهنوردی الوند خمین به سمت روستای علیم آباد واقع در جاده خمین به شازند رفتیم، ارتفاع روستای علیم آباد ۲۱۰۰متر از سطح دریا است، از روستا به سمت کوه در جاده خاکی بالا رفتیم و در کنار درختان بادام و بعد از آبگیر بالادست روستا ماشین ها را در محل مناسبی پارک کردیم. ساعت ۷:۲۰صبح پیمایش به سمت یال زیر قله و سپس دره روبرو آغاز شد، بعد از ساعتی پیمایش ایستادیم و صبحانه خوردیم و استراحت کردیم.
ساعت 7:50صبح روز جمعه 19اردیبهشت 1399 از جاده نراق به جاسب حدود 3 کیلومتری رصد خانه فضایی و از روی یال جنوب غربی ویلیجیا به همراه همنوردان ایمان قجری و بهروز خراسانی پیمایش را آغاز کردیم. نقطه شروع ابتدای یک جاده خاکی بود که با زنجیر بسته بود و نهایتا به دو ساختمان و چند درخت و آغل گوسفند می رسید. مسیر فاقد پاکوب و نشانه ای بود. یال پیش رویمان را بالا رفتیم و از زیر یک تپه سنگی به چشمه ای سرسبز تراورس کردیم.
رشته کوه کمربسته واقع در مرز سه استان مرکزی، لرستان و اصفهان حدفاصل شهرستانهای خمین الیگودرز و گلپایگان است که به نوعی مرز بین این سه شهرستان و استان نیز قلمداد می شود. به همین ترتیب مسیرهای صعود آن از روستاهای مجاور نظیر گایکان و رضا آباد و . است. قلل گایکان، خسرو، کمربسته، ویلک در خط الراس و دو طرف آن کوه تیزه و ویلو قرار دارند.گردنه خاکبار، گردنه گاو، تنگ خسرو، گردنه ویلک گردنه فراق یا سرسیل گندمینه ، دره فرح، تخت ویلو یا تخت خسروخان از نقاط شاخص این
ساعت 6:45 صبح روز چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 به اتفاق همنوردان سیاوش جعفری و محمد طاهری از گروه کوهنوردی الوند خمین از مسیر جاده خمین الیگودرز و روبروی روستای دربند و راه خاکی منتهی به معادن سنگ شهرداری به معدن پای کوه هفت سواران رفتیم. ارتفاع 2140متر بود. از همان معدن بزرگ و یال مجاورش کوهپیمایی را آغاز کردیم. در مسیر لاله های واژگون، آویشن و ریواس و . دیدیم. مسیر پاکوب نداشت و در بعضی جاها دست به سنگ شدیم.
روز جمعه 12 اردیبهشت 1399 به همراه همنوردان علی سلیمانی و داریوش لشکری، ساعت 5 صبح از تهران و از مسیر جاده فیروزکوه به ورسک رفتیم و بعد از ورسک ساعت 8صبح به روستای ارفعده رسیدیم. پیمایش از مسیر غرب روستا و از کنار زمین فوتبال وسط روستا شروع شد. از میان درختان سرسبز در هوایی بهاری می گذشتیم و نمایی از کوهستان اوریم، خرو نرو و قدمگاه و کوهپایه های شبز و باطراوتشان را تماشا می کردیم. ساعت 10:30 از مسیر جنگلی عبور کرده وارد دشت سبزی شدیم که با شیبی ملایم به
پنجشنبه مورخ 8 اسفند 1398 ساعت 5.30صبح تیم سه نفره ما متشکل از همنوردان حمیدرضا شاهمحمدی، داود یاریاری و علیرضا کیانی به قصد صعود قله دماوند از شرق تهران و از مسیر جاده هراز به سمت پلور به راه افتادیم. جاده خلوت بود و ساعت 7 صبح به مجتمع فدراسیون در پلور رسیدیم. ماشین را در مجتمع پارک کردیم و به اتفاق سه نفر دیگر یک ماشین آفرود لندکروز کرایه کردیم تا در برف سنگین جاده که هنوز توسط راهداری برفروبی نشده بود ما را به پارکینگ برساند.
عصر روز پنجشنبه مورخ 1 اسفندماه 1398 به همراه همسرم، علی سلیمانی، داریوش لشگری و ایمان قجری به قصد صعود قله الوند همدان به راه افتادیم. ساعت حدود 17 از تهران خارج شدیم. ساعت 20:45 به محوطه گردشگری گنجنامه همدان رسیدیم و بلافاصله با تعویض لباس عازم پناهگاه شدیم. ساعت 21 پیمایش از پارکینگ مجاور آبشار گنجنامه آغاز شد و با کمی برفکوبی و پیمایش شبانه در هوایی سرد و کمی باد و کولاک در ساعت 22:45 به پناهگاه دشت میشان رسیدیم.
روز جمعه 25 بهمن ساعت 6 صبح از میدان مدرس خمین به سمت روستای رضاآباد و جاده فرعی بین روستهای شهرستان خمین از جمله دهنو و رضا آباد و روستاهای گلپایگان از جمله هنده و سد گلپایگان به راه افتادیم. در خروجی شهر ماشین آژانس پنچر شد و با کمک همنوردان زاپاس تعویض شد و ساعت 6:45 صبح پای کوه بودیم. ساعت 7صبح از کنار جاده آسفالته رضا آباد پیمایش را آغاز کردیم. اعضای گروه کوهنوردی الوند خمین آقایان سیاوش جعفری، محمد طاهری و سعیدفلاح و علیرضا کیانی به سمت قله ویلو به

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خاطرات شخصی من از تجربیات سفرهایم